مأموران پلیس تهران اجساد مادر و دختری را که با شلیک گلوله در سکوت یک برج لاکچری به قتل رسیده بودند، کشف کردند. بررسیها نشان داد هیچ اثری از ورود غیرمجاز وجود ندارد و آن روز فقط یک نفر چند بار از خانه خارج شد و بازگشت و آن هم پدر خانواده است که به عنوان مظنون بازداشت شد.
ساعت ۱۰ صبح روز شنبه چهارم مردادماه، تماس اضطراری مردی با پلیس ۱۱۰، مأموران را به برج لوکسی در نزدیکی میدان موج، حوالی دریاچه چیتگر کشاند. صدایش میلرزید وحشتزده از قتل همسر و دختر ۱۳ سالهاش گفت: «لحظاتی قبل وقتی وارد خانهام شدم با صحنه هولناکی روبهرو شدم، دختر و همسرم به قتل رسیده بودند.» محل حادثه، طبقه هفتم یک مجتمع مدرن بود که تیم جنایی به سرعت وارد عمل شد. قاضی موسی رضازاده، بازپرس ویژه قتل در کنار مأموران کلانتری چیتگر و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، وارد آپارتمان و با صحنهای تلخ روبهرو شدند. مهتاب زن ۳۵ ساله و دخترش هستی ۱۳ ساله در اتاق خواب، روی تخت هدف گلولهای به سر قرار گرفته و جان باخته بودند.
بررسیهای فنی
پدر خانواده که در صحنه حضور داشت، در برابر بازپرس و مأموران ادعا کرد صبح برای انجام امور بانکی از خانه خارج شده و زمانی که برگشته با جسد همسر و دخترش روبهرو شده است. آنطور که پدر خانواده ادعا میکرد، همسر و دخترش از سوی فرد یا افرادی در نبود او به قتل رسیدهاند، اما بررسی در ورودی آپارتمان نشان میداد قفل در سالم است و نشانی از ورود اجباری به محل حادثه نیست. از سوی دیگر تیم پزشکی قانونی هم در نخستین آزمایشات در محل حادثه زمان تقریبی قتل مادر و دختر را ساعت اولیه صبح اعلام کرد، یعنی همان زمانی که مرد ادعا کرده از خانهاش بیرون رفته است. در گام بعدی مأموران دوربینهای مداربسته برج مسکونی را مورد بازبینی قرار دادند، اما نشانهای از ورود فرد یا افرادی به محل حادثه پیدا نشد. دوربینها ورود هیچ فردی غیر از پدر را ثبت نکرده بودند. همسایهها و اهالی برج هم اعلام کردند در چند ساعت گذشته هیچ صدای شلیکی از خانه مرد میانسال به گوششان نرسیده است.
پدر خانواده مظنون شد
شواهد و تناقض در گفتههای پدر خانواده باعث شد مأموران او را به عنوان مظنون اصلی بازداشت کنند. وی در بازجوییها جرم خود را انکار کرد، اما پازلهای به دست آمده در محل حادثه حکایت از آن داشت وی در قتل همسر و دخترش دست دارد و به همین دلیل متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران قرار گرفت. صبح دیروز وی برای بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شد، اما باز هم همان ادعای روز قبل را مطرح و جرم خود را انکار کرد. مظنون در ادعایی گفت: «من بازنشسته اداره دولتی هستم و چند سالی است که همراه همسر و فرزندم در آن واحد مسکونی زندگی میکنم. من و همسرم مشکلی با هم نداشتیم و زندگیمان خوب بود. روز حادثه ساعت هفت صبح برای انجام کار بانکی از خانه بیرون رفتم، در آن زمان همسر و دخترم خواب بودند.» وی در ادامه عنوان کرد: «دو ساعتی کارم طول کشید و ساعت ۹ صبح با تلفن همسرم تماس گرفتم تا چنانچه چیزی از بیرون نیاز دارد، بخرم. او به تماس من جواب نداد، نگران شدم و به خانه برگشتم. سکوت مرگباری در خانه طنینانداز شده بود و هر چقدر همسر و دخترم را صدا زدم کسی جواب نداد. وارد اتاق خواب شدم و صحنهای هولناک را دیدم. دختر و همسرم بیجان و خونین روی تخت افتاده بودند که من با داد و فریاد از همسایهها کمک خواستم و بعد هم به پلیس خبر دادم.»
متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
بازپرس جنایی دستور بررسی دوربینهای مداربسته ساختمان و اطراف آن را به صورت دقیق، تطبیق زمان خروج و ورود افراد، بررسی تماسهای تلفنی و همچنین انجام آزمایشهای تخصصی لازم را صادر کرد.